5
آبان

ناگزیرست تلخ و شیرینش!

هر که بی دوست می‌برد خوابش همچنان صبر هست و پایابش خواب از آن چشم چشم نتوان داشت که ز سر برگذشت سیلابش نه به خود می‌رود گرفته عشق دیگری می‌برد به قلابش   شاعر: سعدی / غزل 319 بیشتر »

free b2evolution skin
14
فروردین

من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار خویش!

من هم اول روز گفتم جان فدای روی تو شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار خویش درد عشق از هر که می‌پرسم جوابم می‌دهد از که می‌پرسی که من خود عاجزم در کار خویش   سعدی/ غزل342 بیشتر »

free b2evolution skin
10
آبان

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم!

من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی… بیشتر »

free b2evolution skin
10
آبان

روزگاریست که سودازده روی توام!

نقد هر عقل که در کیسه پندارم بود کمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت محرمی نیست که آرد خبری سوی توام شاعر: سعدی/ غزل 363 بیشتر »

free b2evolution skin
14
اسفند

نمی‌باید وفای عهد جستن!

اگر کنجی به دست آرم دگر بار منم زین نوبت و تنها نشستن ولیکن صبر تنهایی محال است که نتوان در به روی دوست بستن   شاعر: سعدی/ غزل 459 بیشتر »

free b2evolution skin