سرو بلند من که به دادم نمی رسی دستم اگر رسد به خدا می رسانمت پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من تن نیستی که جان دهم و وارهانمت شاعر: شهریار/ غزل 34 بیشتر »
لطف حق یار کسی باد که در دورهٔ ما نشود یار کسی تا نشود بار کسی گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی شاعر: شهریار/ غزل143 بیشتر »
افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن افتاده تر از من نه و مدهوشتر از من … آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل دیگی نه در این بادیه پرجوشتر از من شاعر: شهریار/ غزل 112 بیشتر »