10
شهریور

چند گویی قصهٔ ایوب و صبر او، بس است!

من نمی‌دانم که این عشق و محبت از کجاست اینقدر دانم که میل از جانب مطلوب بود این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود   شاعر: وحشي بافقي/ غزل 142 بیشتر »

free b2evolution skin
4
شهریور

شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد!!

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد بسوختیم در این آرزوی خام و نشد … به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد   شاعر:  حافظ/ غزل 168 بیشتر »

free b2evolution skin
29
تیر

شکست این کشتی از موج سراب آهسته آهسته!

سرایی را که صاحب نیست، ویرانی است معمارش دل بی‌عشق، می‌گردد خراب آهسته آهسته   شاعر: صائب تبریزی/ غزل 164 بیشتر »

free b2evolution skin
29
تیر

تا تو در دیوار فکرش نقش خود بنگاشتی!

دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود جز در این نوبت که دشمن دوست می‌پنداشتی خاطرم نگذاشت یک ساعت که بدمهری کنم گر چه دانستم که پاک از خاطرم بگذاشتی   شاعر: سعدی/ غزل 529 بیشتر »

free b2evolution skin
2
تیر

می رسد رزق به اندازه حاجت صائب!

عمر بگذشت و هوس در دل ما نیمرس است راه طی گشت و همان آبله ها نیمرس است … به من از تیغ تو یک زخم نمایان نرسید مد احسان تو بیرحم چرا نیمرس است؟ … میوه پخته محال است نیفتد بر خاک هر که دل بسته به این دار فنا نیمرس است   شاعر: صائب تبريزي/غزل… بیشتر »

free b2evolution skin