24
اسفند

زنده آنست...!

زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست زنده آنست که با دوست وصالی دارد   شاعر: سعدي/ غزل 173 بیشتر »

free b2evolution skin
25
دی

هیچ کس؟!!

هیچ کس گرد دل ما نتواند گردید کاین شکاری است که در پنجه شیرانه اوست دام او می کند آزاد ز غم ها دل را سیر چشمی ز دو عالم، اثر دانه اوست شاعر: صائب تبریزی/ غزل 1511 بیشتر »

free b2evolution skin
14
دی

بارها گفتم!

مرده‌ام، عیسی‌دمی خواهم، که یابم زندگی همره باد صبا بفرست بوی خویش را بارها گفتم: هلالی، ترک خوبان کن ولی هیچ تأثیری ندیدم گفتگوی خویش را   شاعر: هلالي جغتايي/ غزل 13 بیشتر »

free b2evolution skin
5
دی

ولیکن چو تو فرمایی هست!

آن نه تنهاست که با یاد تو انسی دارد تا نگویی که مرا طاقت تنهایی هست همه را دیده به رویت نگرانست ولیک همه کس را نتوان گفت که بینایی هست گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست شاعر: سعدی/ غزل 110 بیشتر »

free b2evolution skin
14
آذر

سر بسته گفت!

آنکه من من شیشه دارد بار ، سود آنگه کند کو بساط خود نهد جایی که سنگ انداز نیست در بیان حال خود وحشی سخن سربسته گفت نکته دان داند که هر کس محرم این راز نیست شاعر: وحشی بافقی/ غزل 88 بیشتر »

free b2evolution skin