دل عاشق بود گرگ گرسنه!
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
شاعر: بابا طاهر/ دو بیتی 37
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
شاعر: بابا طاهر/ دو بیتی 37
آیات حسن مطلق و اسرار عشق پاک
با لاجورد بر گل رعنا نوشتهاند
جز عشق، صانعی نبود در جهان «بهار»
بیهوده گفتهاند جز این یا نوشتهاند
شاعر: ملك لشعراي بهار/ غزل 55
دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست
سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست
با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای
با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست
سعیام هبا شده است و طلب بیهده، از آنک
بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست
ممکن که من نه آدمیام، ز آنکه آدمی
یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست
شاعر: بابا افضل کاشانی/ غزل 3
بگسلم از تو، با که پیوندم؟ |
از تو گر بگسلم به خود خندم | |
بخت بیدار یاور من شد | ناگهان زی در تو افکندم | |
بندها بود بر من، اکنون شد | دیدن تو کلید هر بندم | |
کان اگر کَندَمی نیافتمی | زان تو را یافتم که جان کندم | |
کی خبر داشتم ز خود بی تو | که چیام، یا چه گونه، یا چندم | |
اگه اکنون شدم ز خود که مرا |
جاودان با تو بود پیوندم |
شاعر: بابا افضل کاشانی/ غزل 4
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم
گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم
شاعر: شاطر عباس صبوحی