14
فروردین

شکایت از تو ندارم!

شکایت از تو ندارم که شکر باید کرد گرفته خانه درویش پادشه به نزول بر آن سماط که منظور میزبان باشد شکم پرست کند التفات بر مأکول   شاعر: سعدی/ غزل 351 بیشتر »

free b2evolution skin
14
فروردین

تو به آرام دل خویش رسیدی سعدی؟!

هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش من بی‌کار گرفتار هوای دل خویش … همچنان داغ جدایی جگرم می‌سوزد مگرم دست چو مرهم بنهی بر دل ریش   شاعر: سعدی / غزل 340 بیشتر »

free b2evolution skin
14
فروردین

دگر به شرم درافتادم از محقر خویش!

تو سر به صحبت سعدی درآوری هیهات زهی خیال که من کرده‌ام مصور خویش چه بر سر آید از این شوق غالبم دانی همانچه مورچه را بر سر آمد از پر خویش   شاعر: سعدی غزل 341 بیشتر »

free b2evolution skin
14
فروردین

من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار خویش!

من هم اول روز گفتم جان فدای روی تو شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار خویش درد عشق از هر که می‌پرسم جوابم می‌دهد از که می‌پرسی که من خود عاجزم در کار خویش   سعدی/ غزل342 بیشتر »

free b2evolution skin
8
فروردین

يك ثانيه بدون تو بايد قضا شوم!

گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد   واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيست اما تو خواستي و دميدن شروع شد   از التقاط موج دو دريا كنار هم مرجان ظهور كرد و رسيدن شروع شد … شاعر: حسن کردی بیشتر »

free b2evolution skin