یاد ماجرای طوطی و بازرگان افتادم.یادتونه؟خودشو زده بود به مردن. از قفس آوردنش بیرون.بعد پرید و رفت:)))))))))
عجب کلکی زد ناقلا:)))
به نظرم اقبال اینجا خیلی سادگی کرده.نباید خواستار آزادی میشد.اینطوری بیشتر زنجیر میبندن به پای آدم.
از آن مدل طوطی هایم آرزوست:))
خوشا صبحی که او اید نشیند بر سر بالین
تو چشم از خواب بگشایی ببینی شه شاهانی
یاد ماجرای طوطی و بازرگان افتادم.یادتونه؟خودشو زده بود به مردن. از قفس آوردنش بیرون.بعد پرید و رفت:)))))))))
عجب کلکی زد ناقلا:)))
به نظرم اقبال اینجا خیلی سادگی کرده.نباید خواستار آزادی میشد.اینطوری بیشتر زنجیر میبندن به پای آدم.
از آن مدل طوطی هایم آرزوست:))
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب