تو منکری ولیک ، به من مهربانیت
میبارد از ادای نگاه نهانیت
میرم به ملتفت نشدنهای ساخته
وان طرز بازدیدن و تقریب دانیت
یک خم شدن ز گوشهٔ ابروی التفات
آید برون ز عهدهٔ سد سر گرانیت
نازم کرشمه را که سدم نکته حل نمود
بیمنت موافقت و همزبانیت
شاعر: وحشی بافقی/ غزل 107
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب