18
آبان
چون ابر اب مي شدم از آفتاب شام
برگشتم از رسالت انجام داده ام زخمي ترين پيمبر غمگين جاده ام نا باورانه از سفرم خيل خارها تبريك گفته اند به پاي پياده ام يا نيست باورم كه در اين خاك خفته اي يا بر مزار باور خود ايستاده ام بارانم و زبام خرابه چكيده ام شرمنده سه ساله از دست داده ام زير… بیشتر »