5
دی

ولیکن چو تو فرمایی هست!

آن نه تنهاست که با یاد تو انسی دارد

تا نگویی که مرا طاقت تنهایی هست

همه را دیده به رویت نگرانست ولیک

همه کس را نتوان گفت که بینایی هست

گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس

سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست


شاعر: سعدی/ غزل 110



free b2evolution skin
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: سامیه بانو [عضو] 

سلام خدمت استاد و یار عزیزم
عاشق شعر هستم وقتی دلم هوای شعر خواندن میکنه یا حافظ میخونم یا شعرهای شما …..
سپاس از شعر های زیباتون .

پاسخ:
سلام و احترام . بزرگوارید
خوش آمدید. دلتان پر از یاد خدا. پس مریدان شعر بلاگ به دو نفر افزایش یافته:)
از ما فقط انتخاب است
از حضور انگیزه ساز و پر مهر شما متشکرم
مشتاق حضور:)

1395/12/07 @ 01:21
نظر از: مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود [عضو] 
5 stars

با سلام
تو مو می بینی مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خون است
تو لب می بینی و دندان که چون است
کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام
نه آن لیلی ست کز من برده آرام

واقعا اشعار سعدی علیه الرحمه نیز زیبا هستند و کمتر خوانده می‌شود.

پاسخ:
رمزی که مقدسان ازو محرومند
عشق تو مر او گفت به گوش دل ما

سلام و احترام
از حضور انگیزه ساز سرکار متشکرم
موفق باشید.

1395/10/12 @ 23:47


فرم در حال بارگذاری ...