16
شهریور

که زور این کمان از بازوی طاقت فزون آمد!

مرا خوانی و من دوری کنم با یک جهان رغبت

چنین باشد بلی‌آن کس که بختش واژگون آمد

مگو وحشی چگونه آمدت این مهر در سینه

همی‌دانم که خوب آمد نمی‌دانم که چون آمد

 

شاعر: وحشی بافقی/ غزل 210


free b2evolution skin
16
شهریور

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود!

خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار

به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود

جواب ناله ی ما را نمی دهد “دلبر”

خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده

خدا کند که به اخراج ما رضا نشود

 

شاعر: مقام معظم رهبری

 


free b2evolution skin
14
شهریور

چه مي داني تو شايد...!

نه صلحت باعثی‌دارد نه خشمت موجبی ، یارب

چه خواند این طبیعت را کسی وین خو چه خو باشد

بدین بی مهری ظاهر مشو نومید ازو وحشی

چه می‌دانی توشاید در ته خاطر نکو باشد

 

شاعر: وحشي بافقي/ غزل154


free b2evolution skin
13
شهریور

حال من در کنج تنهایی چه بود!

گشته بودم مستعد عشق ، تقصیر از تو شد

آنچه باشد کم مرا زاسباب رسوایی چه بود

 

شاعر: وحشي بافقي/ غزل 147


free b2evolution skin
10
شهریور

چند گویی قصهٔ ایوب و صبر او، بس است!

من نمی‌دانم که این عشق و محبت از کجاست

اینقدر دانم که میل از جانب مطلوب بود

این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر

پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود

 

شاعر: وحشي بافقي/ غزل 142


free b2evolution skin