10
شهریور

لطفی که از این پیش به ما داشت ندارد!

وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست

کان گوشهٔ چشمی که به ما داشت ندارد

 

شاعر: وحشي بافقي/ غزل 122


free b2evolution skin
10
شهریور

ما چه داریم که از ما نبرد یا ببرد!

شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند

پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد

خانه آتش زدگانیم ستم گو میتاز

آنچه اندوخته باشیم به یغما ببرد

 

شاعر: وحشي بافقي/ غزل 114


free b2evolution skin
9
شهریور

گنجشک را چه زهرهٔ هم آشیانیت!

تو منکری ولیک ، به من مهربانیت

می‌بارد از ادای نگاه نهانیت

می‌رم به ملتفت نشدنهای ساخته

وان طرز بازدیدن و تقریب دانیت

یک خم شدن ز گوشهٔ ابروی التفات

آید برون ز عهدهٔ سد سر گرانیت

نازم کرشمه را که سدم نکته حل نمود

بی‌منت موافقت و همزبانیت

 

شاعر: وحشی بافقی/ غزل 107


free b2evolution skin
6
شهریور

سخت بی قرار تو بودم!

همه به کاری و من دست شسته از همه کاری

همه به فکر و خیال تو و به کار تو بودم

اگر که دل بگشاید زبان به دعوی یاری

تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم

 

شاعر: شهریار/ غزل 81


free b2evolution skin
4
شهریور

دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد!!

یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم

داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم

از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد

محکمات کلمات تو مسلمانم کرد

کلماتی که همه بال و پر پرواز است

مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است

کلماتی که پر از رایحهً غار حراست

خط به خط جامعه آیینهً قرآن خداست

عقل از درک تو لبریز تحیر شده است

لب به لب کاسهً ظرفیت من پر شده است

همهً عمر دمادم نسرودیم از تو

قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو

 من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم

عرق شرم به پیشانی دفتر دارم

شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو

فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو

شاعر: حمید رضا برقعی

 

 


free b2evolution skin