جاي هيچ اكراه نيست!
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
شاعر: حافظ/ غزل 71
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
شاعر: حافظ/ غزل 71
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
شاعر: سعدي/ غزل 417
بساز با من رنجور ناتوان ای یار
ببخش بر من مسکین بینوا ای دوست
حدیث سعدی اگر نشنوی چه چاره کند
به دشمنان نتوان گفت ماجرا ای دوست
شاعر: سعدي/ غزل 103
قصهٔ دشوار خود پیش تو گفتن مشکلست
مشکلی دارم، نمیدانم چه سان گویم تو را؟
هر کجا رفتی، هلالی، عاقبت رسوا شدی
جای آن دارد که: رسوای جهان گویم تو را
شاعر: هلالي جغتايي/ غزل 10
مردهام، عیسیدمی خواهم، که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را
بارها گفتم: هلالی، ترک خوبان کن ولی
هیچ تأثیری ندیدم گفتگوی خویش را
شاعر: هلالي جغتايي/ غزل 13