گرش تو یار نباشی!
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی، جهان به کارش نیست
شاعر: هوشنگ ابتهاج
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی، جهان به کارش نیست
شاعر: هوشنگ ابتهاج
خون خورشید در رگت جاری
از بنی هاشمی، یلی هستی
دستهای تو را به هم بستند
هرچه باشد توهم علی هستی
**
کاش می مُردم و نمی خواندم
سر بازارها تو را بردند
نیزه داران عبای دوشت را
جای سوغات کربلا بردند
شاعر: وحید قاسمی
ایدل ز اضطراب، زمانی فرو نشین
دستم بزور دامن جانان گرفته است
شاعر: رضی الدین آرتیمانی/ غزل 14
ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز
یکبار دگر در تف آن آتشم انداز
آتش چه زنی بر دلم از نام جدائی
این حرف مگو با من و در آتشم انداز
شاعر: رضی الدین آرتیمانی/ غزل 45
با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست همچنان دل من مهربان توست
سعدی به قدر خویش تمنای وصل کن
سیمرغ ما چه لایق زاغ آشیان توست
شاعر: سعدی/ غزل 56