کفر نه ایم...!
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است
شاعر: شهریار/ غزل 18
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است
شاعر: شهریار/ غزل 18
هر دلی کز تو شود غمزده، آندل شادست
هر بنایی که خراب از تو شود، آبادست
کمر بندگی عشق نبندد به میان
مگر آن بنده که از بند جهان آزادست
شاعر: وحدت کرمانشاهی
ای یارناگزیر که دل در هوای تست
جان نیز اگر قبول کنی هم برای تست
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای تست
شاعر: سعدی
ای پری روی ملک صورت زیباسیرت
هر که با مثل تو انسش نبود انسان نیست
چشم برکرده بسی خلق که نابینااند
مثل صورت دیوار که در وی جان نیست
شاعر: سعدی/ غزل 122
سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست
هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست
شاعر: سعدی/ غزل 48