18
شهریور

گشته‌ام آواره سد منزل ز ملک عافیت!

رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

کرد ضایع کار من این بخت بی اقبال من

بخت بد این رسم بد بنهاد و رنجاند از منت

ورنه کس هرگز نمی‌رنجیده از افعال من

شاعر: وحشی بافقی/ غزل 329


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...