زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست زنده آنست که با دوست وصالی دارد   شاعر: سعدي/ غزل 173 بیشتر »

از پختگی است گر نشد آواز ما بلند کی از سپند سوخته گردد صدا بلند؟ سنگین نمی‌شد اینهمه خواب ستمگران گر می‌شد از شکستن دلها صدا بلند   شاعر: صائب تبریزی/ غزل 77 بیشتر »

به جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست   شاعر: فاضل نظری بیشتر »

فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی   شاعر: حافظ/ غزل 491 بیشتر »

داني که خبر ز عشق دارد آن کز همه عالمش خبر نيست   شاعر: سعدی/ غزل116 بیشتر »