تو را که هر چه مرادست میرود از پیش ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد … خطاست این که دل دوستان بیازاری ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد شاعر: سعدی/ غزل169 بیشتر »
به خشم رفتهٔ ما را که میبرد پیغام بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است بکش چنان که توانی که بی مشاهدهات فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است شاعر: سعدی/ غزل 71 بیشتر »
چه مخالفت بدیدی که مخالطت بریدی مگر آن که ما گداییم و تو احتشام داری به جز این گنه ندانم که محب و مهربانم به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری شاعر: سعدي/ غزل 568 بیشتر »