دشمن سعدی مراد یافت!
سر دل از زبان نشود هرگز آشکار
گر دل موافقت نکند کای زبان بگوی
ای باد صبح دشمن سعدی مراد یافت
نزدیک دوستان وی این داستان بگوی
شاعر: سعدی/ غزل 633
سر دل از زبان نشود هرگز آشکار
گر دل موافقت نکند کای زبان بگوی
ای باد صبح دشمن سعدی مراد یافت
نزدیک دوستان وی این داستان بگوی
شاعر: سعدی/ غزل 633
ای که گفتی دل بشوی از مهر یار مهربان
من دل از مهرش نمیشویم تو دست از من بشوی
شاعر: سعدی/ غزل 631
الله، به فریاد من بی کس رس
فضل و کرمت یار من بی کس بس
هر کس به کسی و حضرتی مینازد
جز حضرت تو ندارد این بی کس کس
شاعر: ابو سعید ابولخیر/ رباعی 355
هیچ کس گرد دل ما نتواند گردید
کاین شکاری است که در پنجه شیرانه اوست
دام او می کند آزاد ز غم ها دل را
سیر چشمی ز دو عالم، اثر دانه اوست
شاعر: صائب تبریزی/ غزل 1511
با غم عشق غم عالم فانی هیچ است
غم عالم نخورد هر که همین غم با اوست
شاعر: صائب تبریزی/ غزل 1509