بگو چه می فهمیم؟!!!
اسیر بازی دنیا و غرق در وهمیم
ز عشق حضرت هادی بگو چه می فهمیم؟
فروخت هر که دلش را به او بهشتی شد
در این تجارت پر سود، حیف بی سهمیم!
شاعر: وحید قاسمی
اسیر بازی دنیا و غرق در وهمیم
ز عشق حضرت هادی بگو چه می فهمیم؟
فروخت هر که دلش را به او بهشتی شد
در این تجارت پر سود، حیف بی سهمیم!
شاعر: وحید قاسمی
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کآنچه دلش میخوانند
یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه
شاعر: حافظ/ رباعی 37
خوبان جهان صید توان کرد به زر
خوش خوش بر از ایشان بتوان خورد به زر
نرگس که کله دار جهان است ببین
کاو نیز چگونه سر درآورد به زر
شاعر: حافظ/ رباعی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی
با همه درد دل آسایش جانش باشی
ای که بی دوست به سر مینتوانی که بری
شاید ار محتمل بار گرانش باشی
سعدی آن روز که غوغای قیامت باشد
چشم دارد که تو منظور نهانش باشی
شاعر: سعدی / غزل 584
کم شود مهر ز دوری دگران را لیکن
کم نشد مهر من از دوری و افزود، بیا
گر بپالودن خون دل من داری میل
اوحدی خون دل از دیده بپالود، بیا
شاعر: اوحدی/ غزل 48