دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود جز در این نوبت که دشمن دوست میپنداشتی خاطرم نگذاشت یک ساعت که بدمهری کنم گر چه دانستم که پاک از خاطرم بگذاشتی شاعر: سعدی/ غزل 529 بیشتر »
عمر بگذشت و هوس در دل ما نیمرس است راه طی گشت و همان آبله ها نیمرس است … به من از تیغ تو یک زخم نمایان نرسید مد احسان تو بیرحم چرا نیمرس است؟ … میوه پخته محال است نیفتد بر خاک هر که دل بسته به این دار فنا نیمرس است شاعر: صائب تبريزي/غزل… بیشتر »