از غصههات پشت رباعی دو تا شده!
تابوت تیر خورده و یک قبر بی حرم
این هم جزای آن همه آقایی و کرم
وقتی به بال دل به بقیع تو میپرم
دنیا خراب میشود انگار بر سرم
شاعر: داود رحیمی
تابوت تیر خورده و یک قبر بی حرم
این هم جزای آن همه آقایی و کرم
وقتی به بال دل به بقیع تو میپرم
دنیا خراب میشود انگار بر سرم
شاعر: داود رحیمی
اما تو ای زمین
ای زادگاه ما!
ما با تو دوستیم
زین پس شرار قهر به بنیاد ما مزن
ما را چنانكه رفت اسیر بلا مكن
این كلبه ها كه خانه ی امید و آرزوست
ویرانسرا مكن
ور خشم میكنی
ویرانه كن عمارت هر قریه را ولی
ما را ز كودكان و عزیزان جدا مكن…
شاعر: مهدی سهیلی
یک اربعین برای غمت گریه کرده ام
بی وقفه پای هر علمت گریه کرده ام
…
من گریه می کنم که غمت را کرانه نیست
این واژه های غرق به خون شاعرانه نیست
این شاعرانه گیست؟ که سر روی نی نشست
این شاعرانه گیست؟ سری پای نی شکست
این شاعرانه گیست؟ که بند دلی گسست
این شاعرانه گیست؟ که گهواره خالی است
این شاعرانه نیست که در شهر کافران
زینب رسیده خسته نفس بی برادران
…
شاعر: سید حسن رستگار
برگشتم از رسالت انجام داده ام
زخمي ترين پيمبر غمگين جاده ام
نا باورانه از سفرم خيل خارها
تبريك گفته اند به پاي پياده ام
يا نيست باورم كه در اين خاك خفته اي
يا بر مزار باور خود ايستاده ام
بارانم و زبام خرابه چكيده ام
شرمنده سه ساله از دست داده ام
زير چراغ ماه سرت خواب رفته ام
بر شانه كجاوه تو سر نهاده ام
دل مي زدم به آب بر آتش براي تو
از خيمه ها بپرس كه پروانه زاده ام
چون ابر اب مي شدم از آفتاب شام
تا ذره اي خلل نرسد بر اراده ام
نام شاعر:حبيب چايچيان
پای شش گوشۀ تو عرش الهی است حسین
کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد
شاعر: محمود ژ ولیده