8
آذر

آقا ببين...!

ای انتهای غربت و غم ابتدای تو

کمتر بیان شده غزلی در رسای تو

لب تر نکرده سائل بیچاره بر شما

گفتی بگیر زندگی من برای تو

اصلاً قیاس کردن با تو درست نیست

حاتم که بوده است؟ گدای گدای تو

آقا ببین دو ماه تمام است شهرمان

تمرین گریه کرده برای عزای تو

دیدی حسین از غم تو گریه می کند

گفتی که من کجا و غم کربلای تو ………

 

شاعر: ؟؟؟؟


free b2evolution skin
7
آذر

نه تو لایق جفایی!

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی

شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

دل خویش را بگفتم، چو تو دوست می‌گرفتم

نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی

تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم

که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی


شاعر: سعدی/ غزل 505


free b2evolution skin
6
آذر

با کس نتوان گفتن!

پر گشت دل از راز نهانی که مرا هست

نامحرم راز است زبانی که مرا هست

با کس نتوان گفتن و پنهان نتوان داشت

از درد همین است فغانی که مرا هست


شاعر: وحشی بافقی/ غزل 91


free b2evolution skin
5
آذر

ملک دل را تا بکی بینم چنین؟!!!

من به مهر دل به پایان می‌رسانم روز را

زانکه بی آتش درون تیره‌ام را نور نیست

ملک دل را تا بکی بینم چنین ویران ولیک

تا نمی‌گردد خراب آن مملکت معمور نیست


شاعر: خواجوی کرمانی/ غزل 196


free b2evolution skin
4
آذر

منظور ماست!

طائر طوریم و خاک آستانت طور ماست

پرتو نور تجلی در دل پر نور ماست

ما به حور و روضهٔ رضوان نداریم التفات

زانک مجلس روضهٔ رضوان و شاهد حور ماست

عاقبت غیبت گزیند هر که آید در نظر

وانک او غایب نگردد از نظر منظور ماست


شاعر: خوجوی کرمانی / غزل 79


free b2evolution skin