1
بهمن

بیان عشق حقیقی بود نوای صفیرم !

اسیر قید محبت سر از کمند نتابد گرم بتیغ برانی کجا روم که اسیرم بحضرتی که شهانرا مجال قرب نباشد من شکسته بگردش کجا رسم که فقیرم   شاعر: خواجوی کرمانی/ غزل 653 بیشتر »

free b2evolution skin
5
آذر

ملک دل را تا بکی بینم چنین؟!!!

من به مهر دل به پایان می‌رسانم روز را زانکه بی آتش درون تیره‌ام را نور نیست ملک دل را تا بکی بینم چنین ویران ولیک تا نمی‌گردد خراب آن مملکت معمور نیست شاعر: خواجوی کرمانی/ غزل 196 بیشتر »

free b2evolution skin
4
آذر

منظور ماست!

طائر طوریم و خاک آستانت طور ماست پرتو نور تجلی در دل پر نور ماست ما به حور و روضهٔ رضوان نداریم التفات زانک مجلس روضهٔ رضوان و شاهد حور ماست عاقبت غیبت گزیند هر که آید در نظر وانک او غایب نگردد از نظر منظور ماست شاعر: خوجوی کرمانی / غزل 79 بیشتر »

free b2evolution skin
3
آذر

داشتم یاری...!

داشتم یاری که یکساعت ز من غیبت نداشت گر چه هر ساعت نشیمن در دیاری داشتم چرخ بد مهرش کنون کز من به دستان در ربود گوئیا در خواب می‌بینم که یاری داشتم همچو خواجو با بد و نیک کسم کاری نبود لیک با او داشتم گر زانکه کاری داشتم شاعر: خواجوی کرمانی/ غزل 636 بیشتر »

free b2evolution skin