با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست همچنان دل من مهربان توست
سعدی به قدر خویش تمنای وصل کن
سیمرغ ما چه لایق زاغ آشیان توست
شاعر: سعدی/ غزل 56 بیشتر »
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد
که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت
شاعر: سعدی/ غزل 33 بیشتر »
بده آن آب ز کوزه که نه عشقی است دوروزه
چو نماز است و چو روزه غم تو واجب و ملزم
به خدا شاخ درختی که ندارد ز تو بختی
اگرش آب دهد یم، شود او کنده هیزم
شاعر: مولانا/ دیوان شمس/ غزل 1613 بیشتر »
غیر عشقت راه بین جستیم نیست
جز نشانت همنشین جستیم نیست
آن چنان جستن که میخواهی بگو
کان چنان را این چنین جستیم نیست
شاعر: مولانا/ دیوان شمس/ غزل 426 بیشتر »
خیال کن که پر از زخم ، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگ های کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جمله های " حواست به معجرت باشد"
خیال کن حرمت بی پناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت… بیشتر »
همیشه حب تو جاری است در دل شیعه
خدا اراده ی خیری برای ما کرده
به حق گریه زینب خدا بیامرزد
هر آنکسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینه ها قسم آقا
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
شاعر: وحید محمدی
بیشتر »
هوای قلب، حسینی... دو چشم بارانی است
هوای میکده از نام دوست رحمانی است
گرفته شور محبت همه وجودم را
جدایی من و عشق حسین ویرانی است
شاعر: محمد جواد شیرازی بیشتر »
وا نکردم سفرۀ دل پیش کَس الا حسین
فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین
روضه می خواند یکی من هم که کارم گریه است
کار ما رونق گرفت آنجا که گفتم یا حسین
شاعر: بهمن ترکمانی بیشتر »
قرار نیست کسی تا ابد درون دلم
بیاید و بنشیند دمی به جای حسین
مَنی که نامه سیاهم، چه میشود روزی
سپید مو بشوم پای روضه های حسین
خدا گواست که این قلب تنگ و نا آرام
همیشه میشود آرام با نوای حسین
شاعر: حسن کردی بیشتر »
لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود
تلخ کامی های ما با روضه شیرین میشود
کفه ی اعمال ما از نورِ سجده خالی است
این سبک وزنی به نور اشک سنگین میشود
ای تپش های دل شوریده ی ما یا حسین
نبض دل با نام تو بالا و پایین میشود
شاعر: حسن کردی بیشتر »
جان مرا بگیر ولی گریه را نگیر
چشمه بدون آب به دردی نمی خورد
چشمی بده که قلب مرا زیر و رو کند
گریه مرا کنار تو با آبرو کند
ما را به جز هوای شما پر نمی دهند
ما را به جز برای شما سر نمی دهند
شعر: علی اکبر لطیفیان بیشتر »
برپا شده است در دل من خیمه ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی
شاعر: سعید بیابانکی بیشتر »
شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت
مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت
امروز نه،که روز الست بربکم
باتو دلم بهانه ی کرب و بلا گرفت
آواز پر زسوز کسی میرسد ز عرش
ماه محرم آمده باید عزا گرفت
شاعر: مجتبی روشن روان بیشتر »