تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد تو را که هر چه مرادست میرود از پیش ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد شاعر: سعدی / غزل169 بیشتر »
چون صبح، زیر خیمهٔ دلگیر آسمان در آرزوی یک نفس بیغمانهایم … ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست هر چند آتشیم، ولی بیزبانهایم شاعر: صائب تبریزی/غزل 126 بیشتر »
در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند
چیست یاران، چاره غمهای بیپایان ما؟
دوستان، گویند دل را صبر فرمایید صبر
چون کنیم ای دوستان، دل نیست در فرمان ما؟
شاعر: سلمان ساوجي/ غزل 20 بیشتر »