شوق درون به سوی دری میکشد مرا من خود نمیروم دگری میکشد مرا یاران مدد که جذبهٔ عشق قوی کمند دیگر به جای پرخطری میکشد مرا شاعر: محتشم کاشانی/ غزل 20 بیشتر »
صید را اینجا خطر دارد تو خاطر جمعدار
ای دل وحشی که این صیاد وحشیگیر نیست
در وصال اسباب جمع و محتشم محروم از او
وصلت معشوق و عاشق گویا تقدیر نیست
شاعر: محتشم کاشانی / غزل 111 بیشتر »
بیتصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست
بیوقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست
کلک مانی سحر کرد و بر دلی ننهاد بند
کانچه مقصود دل است از حسن در تصویر نیست
شاعر: محتشم کاشانی/ غزل 110 بیشتر »