ای بار خدای پاک دانای قدیر
دارم به تو حاجتی به فضیلت بپذیر
آن را که به لطف خویش عزت دادی
تا زنده بود به خواریش باز مگیر
شاعر: خليل الله خليلي/ رباعي 38 بیشتر »
دارم گلهها، ولی نه از دوست
از دشمن پر فسون و نیرنگ
با دوست مرا همیشه صلح است
با خود بود، ار بود مرا جنگ
این جمله شکایت از عراقی است
کو بر تن خود نگشت سرهنگ
شاعر: عراقی/ غزل150 بیشتر »
زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست
گويا عزاى صادق آل پيمبرست
يا رب چه روى داده، كزين سوگ جانگداز
خلقى پريش خاطر و دل ها پرآذرست
مُلك و مَلَك به ناله و افغان و اشك و آه
چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست
خون مى رود ز فرط غم از چشم شيعيان
زيرا كه قلب عالم… بیشتر »